به گزارش ملایری ها به نقل از فارس؛ "استاد تویی. هنر، این فرش است، شاهکار این تابلوست، دریغ همه عمر یک نظر به زیر پا نینداختم، هنر این ذوق گسترده و کار توست یارمحمد نه کار من". این جمله معروف «کمالالملک» نقاش چیرهدست و معروف ایرانی است که در ستایش هنر فرشبافی بیان کرد. چه ارزش هنری بزرگی دارد فرشی که هر گره آن با دستان هنرمندانی بافته میشود که این استاد بزرگ نقاشی در برابر هنر بی بدیل آنها، این گونه سر تعظیم فرو میآورد.
نخهایی که با دستان هنرمند بافندگان آن از میان تار و پودهای به دار کشیده شده، عبور میکنند و گرههایی میشوند و دانه دانه این گرهها، ماهها و سالها کنار هم بافته شده تا هنری را به تصویر بکشند که قدمتی به تمامی تاریخ ایران دارد؛ به راستی چه زیبا و ماندگار است.
فرش بافی از جمله هنرهای قدیمی و سنتی کشور ماست که قدیمیترین نمونه یافته شده آن قالیچهای است با نقوش اصیل هخامنشی که آن را از دستبافتهای پارتها یا مادها میدانند.
این هنر که امروز به شکل صنعت از آن یاد میشود در شهرستان ملایر از دیرباز هنر خاص زنان و دختران آن بوده و با قدمتی نزدیک به 200 سال هنوز هم در بسیاری از خانههای مردم این دیار به ویژه در روستاهایی مانند کِسب، نَنَج، جوزان و شهر ازندریان با نقشههای خاص و معروف خود، حضور دارهای قالی پررنگ بوده و فراموش نشده است.
هنوز هم وقتی از کوچه پس کوچههای این روستاها عبور میکنید، صدایی توجهت را جلب میکند، صدا را که دنبال میکنی، دار قالی بزرگی را میبینی که پشت تارهای سپید و پودهای رنگیاش، زنی با دستانی که حکایت از زندگی پرزحمت روستایی دارد، نشسته و با هر حرکت دستش گرهها و طرحهایی را میبافد که از تکرار چندین ساله نقشهاش، خانه به خانه آن را حفظ است.
از یک طرف دار شروع میکند، گره میزند تا به انتهای دیگر دار برسد، دانه دانه گرهها را با وسواس خاص با شانه در کنار هم مرتب و در نهایت اضافه آنها را قیچی میکند، این بافتن ماهها ادامه مییابد و فرش ردیف به ردیف روی هم بافته و بالا میرود و نهایتاً تابلویی از هنر بر روی زمین نقش میبندد که هر بینندهای را به تحسین وامیدارد.
هر چند امروزه با صنعتی شدن فرش، استفاده از فرشهای ماشینی در خانههای ایرانی رونق بیشتری گرفته است اما باز هم علاقهمندان و دوستداران زیادی هستند که گاه از آن سر دنیا برای فرش ایرانی و قدمت آن ارزش قائلند و در موزهها و فرشفروشیها خریدارانی هستند که در کنار زندگی مدرن امروزی از این هنر بی بدیل استقبال کرده و از نقش و نگار آن لذت میبرند. نقش و نگاری که ثبت ملی است، جایگاه ویژه دارد و تاریخی را به تصویر میکشد.
یکی از بخشهای شهرستان ملایر که هنر فرشبافی در آن بیش از سایر بخشها رواج داشته، بخش «جوکار» است و روستای «کِسب» با بیش از صد سال سابقه فرشبافی زنان آن، تاریخی دیرینه در این هنر ارزشمند دارند. این روستا در 20 کیلومتری ملایر است که با جمعیت یکهزار و 500 نفری، 400 خانوار دارد و طبق شنیدهها از هر 10 خانواده شاید تنها یک خانواده دار قالی نداشته باشد که آن هم مقطعی است. نقشه معروف بافندگان این روستا چهارچنگ است که ثبت ملی شده و معروف است.
اما دیگر روستاهای معروف این بخش، « نَنَج» است که نقشه معروف «چهارچنگ» آن نیز ثبت ملی است و دیگری شهر ازندریان که سابقهای بس طولانی در فرشبافی دارد. در بخش مرکزی نیز روستای «جوزان» با نقشه «پیچ جوزان» و «ماهی»اش که آنها نیز ثبت ملی هستند، معروف بوده و علاقهمندان خاص خود را دارد.
با این حال و با توجه به شرایط اقتصادی کشور متاسفانه تولیدکنندگان و بافندگان فرش ملایر در سالهای اخیر تسهیلاتی دریافت نکرده و فقط از طریق تعاونیها مواد اولیه خود را دریافت و فرشهای بافته شده خود را البته با زحمات فراوان به فروش رساندهاند امری که موجبات کاهش انگیزه قالیبافان و افزایش تمایل به سمت تابلوبافی را فراهم کرده است.
اما طبق آمار بیشترین تولیدات فرش دستباف شهرستان در بخش جوکار است و فرشهای روستاهای کسب، ازندریان، کمری و حسین آباد شاملو در حال حاضر بیشتر معروف است و بازار خوبی دارند اما تولید فرش در روستای جوزان ضعیف شده است.
با مروری بر آمارها و اقدامات انجام شده در راستای حمایت از بافندگان فرش که البته بیشتر در دو سه سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است، سوالی که تداعی میشود این است که چرا در شهرستانی که قدمت فرش آن به دو یا سه سده گذشته برمیگردد و با حدود 300 هزار نفر جمعیت که اگر نیمی از آن را بانوان تشکیل میدهد، تنها حدود 6 هزار نفر بافنده باقی مانده است؟ چرا این بافندگان نیز فرشبافی را رها کرده و به دنبال بافتن تابلوفرش که آن هم مربوط به استانهای دیگر، رفتهاند؟ صنعتی که اگر به بافندگان شهرستانی آن پیشتر و بیشتر توجه میشد حال میتوانست قطب اصلی صادرات فرش کشور بوده و حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد!
انتهای پیام/