فرمانداری ویژه ملایر
پایگاه تحلیلی خبری بهارانه
نافع

23. آذر 1394 - 14:11   |   کد مطلب: 17365
اصلاح طلبی و اصول گرایی دو مفهوم رایج در جامعه شناسی سیاسی ایران هستند . خلاء موجود در تولید مفاهیم موجب شد تا این دو جریانِ منتسب به انقلاب اسلامی با دو مفهوم چپ و راست معرفی شوند
مصطفی ترکاشوند

به گزارش ملایری‌ها؛ اصلاح طلبی و اصول گرایی دو مفهوم رایج در جامعه شناسی سیاسی ایران هستند . خلاء موجود در تولید مفاهیم موجب شد تا این دو جریانِ منتسب به انقلاب اسلامی با دو مفهوم چپ و راست معرفی شوند که از ابتدا این دو مفهوم (چپ و راست) وصله ی ناجور بودند بر پیکر اصولگرایی و اصلاح طلبی . هرچند در اندیشه ی سیاسی اسلام با دو مفهوم «اصحاب الیمین» و «اصحاب الشمال» روبرو هستیم اما به واقع آبشخور مفاهیم چپ و راست اندیشه ی سیاسی غرب است .

اصطلاح چپ و راست مبهم است و اغلب با جناح بندی معنای یکسانی دارد. ریشه ی کاربرد این اصطلاح به انقلاب فرانسه باز می گردد. در مجلس ملی فرانسه ، نمایندگان محافظه کار که طرفدار پادشاهی بودند ، در سمت راست رئیس می نشستند و نمایندگان جمهوری خواه و انقلابی در دست چپ ، و نمایندگان میانه رو در وسط . هرچند این معیار فقط مرزبندی در کنش سیاسی گروه های سیاسی را توصیف می کرد، اما به تدریج واژگان چپ و راست اندیشه و نظریه ی سیاسی را نیز توصیف کرده، معنایی متفاوت یافتند. اگر ویژگی های تفکراتی که به چپ موسوم بودند ، عبارت بود از : میل به تغییر شتابان و انقلابی در وضع موجود از لحاظ اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی ؛ مخالفت با هرگونه امتیاز طبقاتی و اشرافی و باور به عدالت اجتماعی و تلاش برای حذف نابرابری های اجتماعی ؛ طرفداری از توده های محروم و کارگران؛ رد قداست گذشته و سنت وتلاش برای تغییر جهان  و ... در مقابل بیشتر تفکراتی که به راست موسوم شدند مخالف تغییرات اساسی در جامعه بوده و بر ارزش دستاورد های بشری در طی سالیان متمادی که در سنت نهفته است ، تأکید می کنند ؛ با تغییرات تدریجی و اجتناب ناپذیر موافق هستند؛ نابرابری اجتماعی – اقتصادی امری طبیعی تلقی می شود ؛ به آزادی در عرصه اقتصادی معتقد بوده ، و مخالف دخالت دولت در عرصه ی اقتصادی هستند ؛ و ...

در قرن بیستم به طبع این نگرش ، با ظهور مارکسیسم ، نظریه های سیاسی کمونیستی – سوسیالیستی مظهر تفکر چپ و جریان های محافظه کاری – لیبرالی مظهر راست شناخته شدند . بعدها جریان های آنارشیستی گرایش افراطی جریان چپ و فاشیسم مظهر گرایش افراطی راست تلقی شد. به لحاظ پایگاه طبقاتی ، ایدئولوژی های راست بر مبنای منافع سرمایه داری بزرگ ، ملاکین و تجار بزرگ بازار شکل می گیرند و ایدئولوژی های چپ اغلب در میان روشنفکران و کارگران صنعتی نفوذ می کنند. چپ و راست با معیارهای دیگری چون انقلابی – رادیکال و اصلاح طلب – معتدل ، تقسیم های فرعی تری یافته اند . طیف انقلابی یا افراطی ، سریع و شتابان به اهداف خود دست یافت ، در حالیکه طیف معتدل با انعطاف بیشتری اهداف خود را دنبال می کند.

این اصطلاحات از کشوری به کشور دیگر تفاوت معنایی فاحشی خواهند یافت . برای مثال با پیدایش بلشویسم و کمونیسم در چپ ، معیارهای مرسوم چپ و راست به هم ریخت . همچنین پیدایش چپ لیبرال در اروپا و درمیان برخی روشنفکران که گرایش های چپ دارند و با اعتقادات اساسی لیبرال هم موافق هستند مثالی دیگر از این قبیل است .

تطبیق معیارهای چپ و راست بر جریان های فکری – سیاسیِ جمهوری اسلامی هم، با ابهام جدی مواجه است . هرچند نخستین بار با ظهور اختلاف نظرهایی در حزب جمهوری اسلامی و نیز سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، چنین تعابیری به کار گرفته شد ، اما در طول این سه دهه کاربرد آنها و شاخص های اصلی چپ و راست متحول و دگرگون شده است . مهمترین مصداق چنین ابهامی ، گرایش های لیبرالیستی جناح موسوم به چپ (اصلاح طلبان) در ایران و طرفداری آنها از اقتصاد آزاد و بخش خصوصی و مخالفت های جناح راست (اصولگرایان) با نگرش های لیبرالیستی است . از این رو طبقه بندی مبتنی بر چپ و راست نیز مانند طبقه بندی جناحی نمی تواند به خوبی جریان های سیاسی – فکری ایران معاصر را نشان دهد .

اما در خصوص دو مفهوم اصولگرایی و اصلاح طلبی که در ادامه ی سیر تحولات جامعه شناسی سیاسی ایران به آنها بر می خوریم هم باید گفت : این شیفت یا کوچ مفهومی هم مشکلی را حل نکرد .

اصـول گـرایـی در گـفـتـمـان غـرب هـمـان (بـنـیـادگـرایـی) یـا (Fundamentalism) است ، که در درون خود بازگشت به سنت (Tradition)، تحجّر، جزم گـرایـی (Dogmatisme) و کـهـنـه گـرایـی را نـهفته دارد و اصلاح طلبی یادآور حرکت رفرمیستی و نـهضت رفرماسیون یا اصلاح دینی در اروپای رنسانس است . با توجه به تبار غربی ایـن مـفـاهـیـم بـه صـورت زیـرکـانـه ای القـاء مـی شـود کـه اصول گرایان کهنه پرست و قدیمی و اصلاح طلبان نوگرا و مدرن هستند.

 

الف : اصـول گـرایـی :

اصـول گـرایـی در فـرهـنـگ و گـفتمان سیاسی غرب به معنای بنیادگرایی است . در تعریف این عنوان آمده است : بنیادگرایی به جنبش محافظه کار در آمـریـکای پروتستان اطلاق می شود که از جنبش هزاره گرای (اعتقاد به سلطنت هزار ساله مـسـیـح ) قـرن 19 بـرخـاسـتـه اسـت و بـه صـورت بـنـیـادی بـر اصول مسیحیت تاکید دارد.

تعریف مرسوم از بنیاد گرایی فقط مختص به مسیحیت نیست و سایر ادیان را نیز دربر می گیرد . اندیشه ی سکولاریسم غربی مشخصه های اصلی بنیادگرایی را اینگونه بیان می کند : بنیادگرایان ؛ بیش از دیگر پیروان شریعت که با دنـیـای پـیـرامـون همساز شده اند، پیگیر مفاهیم بنیادی نخستین می مانند. آنان به بنیادهای ایـدئولوژی یعنی متن های بنیادی مقدس باز می گردند و قاطعیت و جزمیّت آنها را جدّی می گـیرند. جزمیات مدارا ستیز در اصل باید مدام فتنه گر، خشونت پیشه و جنگجو باشند و هر تفکر جزمی به ناگزیر مدارا ستیز است .

کمی تأمل در این تعریف کافیست تا برداشت انتزاعی که از مفهوم اصولگرایی به ذهن متبادر می شود را برابر با مفاهیمی چون رادیکالیسم خشن ، دگماتیزم غیر قابل نفوذ، جنگ طلبی و میلیتاریسم قرار بدهیم .

بـنـابـرایـن هـنـگـامـی کـه در گـفـتـمـان لیـبـرال غـربـی از اصول گرایی درباره یک دین یا مکتب سخن گفته می شود، نگاه منفی و تنفّرآمیز نسبت به آن آشـکـار اسـت . مـرادشـان مـفـهـوم مـثـبـت پـایـبـنـدی بـه اصول و مبانی منطقی نیست بلکه تنگ نظری و کوته بینی را القاء می کنند و به روشنی واضح است که این تعریف نسبتی با جریان اصولگرایی در جمهوری اسلامی ندارد.

ب: اصـلاح طلبی :

در گفتمان لیبرالیسم ، مفهوم اصلاح با واژه (Reform) بیان می شود و منظور از آن اقدامات اصلاحی انجام یافته از سوی نظام سیاسی حاکم برای جلوگیری از وقوع انقلاب (Revolution) و تثبیت نظام سیاسی حاکم است . در کـنـار مـفـهـوم یـاد شده ، اصطلاح رفرماسیون (Reformation) نیز وجود دارد که به انقلاب مذهبی در کلیسای کاتولیک قرن 16 میلادی اطلاق می شود. بزرگترین رهـبـران آن مـارتین لوتر و جان کالوین بودند. این انقلاب مذهبی اثرات وسیع سیاسی ، اقـتـصادی و اجتماعی از خود در اروپا بر جای گذاشت و مبنای تأسیس یکی از سه شاخه بزرگ مذهب مسیحیت به نام پروتستان شد.

رفرماسیون بر بستر اومانیسم (اصالت انسان ) رشد کرد ، این حرکت ابتدا به عنوان یک مکتب فکری و سپس به یک جنبش (Movement) تبدیل شد.

با توجه به تعریف رسمی موجود از اصلاح طلبی در اندیشه سیاسی رسمی دنیا باید از جریان اصلاح طلبی پرسید گفتمان اصلاحات در جامعه سیاسی ایران به دنبال چیست ؟ آیا قرار است انقلابی رخ دهد که نظام سیاسی حاکم باید برای جلوگیری از رخداد این انقلاب دست به رفرم بزند؟! آیا دگماتیزم موجود در مسیحیت قرون وسطا در اسلام هم موجود است که باید دست به رفرم و اصلاح در آن زد و اساساً آیا امکان چنین رفرمی در اسلام وجود دارد؟ جریان اصلاح طلبی اگر تعریف دیگری از اصلاح طلبی ارائه نکند بدون شک در دام التقاط فکری گرفتار خواهد شد. کما اینکه همین اشکال بر جریان اصولگرایی هم وارد است . هر دو جریان در صورت عدم باز تعریف اندیشه ای از خود در چاه التقاط و انفعال سقوط خواهند کرد. اگر امروز اسلام تکفیری و سلفی تیغ بر مسلمین می کشد دلیلش را باید در بن بست فکری وانفعال جستجو کرد .      

شهید مطهری در خصوص اصلاح طلبی معتقد است :

«اصـلاح طـلبـی یک روحیه ی اسلامی است . هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است خواه ناخواه اصـلاح طـلب و لااقـل طـرفـدار اصـلاح طـلبی است . زیرا اصلاح طلبی هم به عنوان یک شـأن پـیـامـبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است ».

امام خامنه ای (حفظه الله) نیز در خصوص اصلاح طلبی چنین می فرماید :

« اصـلاحـات یـک حـقـیـقـت ضروری و لازم است و باید در کشور ما انجام بگیرد. اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست ، جزء ذات هویت انقلابی و دینی نظام ماست ... اصلاحات یک فریضه است ».(بیانات مورخه 28/1/1379)

بنابراین اگر اصلاح طلبی و اصولگرایی را بازتعریف کنیم هیچ فاصله ی معنایی بین آنها وجود ندارد . اصلاح طلبی در دل اصولگرایی است و اصولگرایی در دل اصلاح طلبی .اگر اصلاح طلبی را تغییرات و تحول در فرد و اجتماع و دولت و حکومت بر اساس اصول اسلامی بدانیم آنگاه چگونه قادر خواهیم بود بین اصلاح طلبی و اصولگرایی مرز بندی کنیم؟ آیا اصولگرایی واقعی غیر از تعریفی است که بر اصلاح طلبی فرض است؟ قطعاً پاسخ منفی است.

اصـلاح طلبی در گفتمان اسلامی مترادف با رفرم نیست ، بلکه فراتر و عمیق تر از آن است ، همچنین اصول گرایی مترادف با بنیادگرایی نیست تا مفهوم ارتجاع و تحجّر و بی توجهی به مقتضیات زمان و مکان را در خود نهفته باشد.

به نظر می رسد هر دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب برای فتح کرسی های قدرت این دو مفهوم را مقابل هم قرار داده اند امّا در اصول گفتمان جمهوری اسلامی تضاد مفهومی بین اندیشه ی اصولگرایی و اصلاح طلبی وجود ندارد.

دکتر مصطفی ترکاشوند – کارشناس مسائل سیاسی

منابع :

  1. آقا بخشی ، علی ، 1375 . فرهنگ علوم سیاسی ، تهران ، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران
  2. بشیریه ، حسین ، 1381،  جامعه شناسی سیاسی ، تهران ، نشر نی
  3. بیات ، عبدالرسول ، و دیگران ، 1381 ، فرهنگ واژه ها ، قم ، موسسه اندیشه و فرهنگ دینی
  4. تـی . بـاتامور، ا.مراد، ح الگار، ع . احمد ((رفرم در گفتمان سیاسی غرب و اسلام )) تـرجـمه دکتر علی اصغر افتخاری ، فصلنامه کتاب نقد، (پاییز 1379)
  5. مطهری ، مرتضی ، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، قم ، صدرا، بی تا

6- See:Britaniea Encyclopedia; Fundamentalism

دیدگاه شما